محمد متین مامانمحمد متین مامان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

محمد متین @یکی یدونه@

باز هم دلتنگی

  سلام نفس مامان   عزیز دلم اگه بدونی دیشب چقد دلم هواتو کرده بود اینقده دلم میخواست تو بغلم بودی کنارم خوابیده بودی منم غرق بوسه میکردم صورت مثل ماهتو   مامانی دیشب تا صبح تو فکرت بودم و به اسمون پر ستاره نگاه میکردم اخه پنجره باز بود و نور ماه هم قشنگ تو صورتم بود عزیز دلم..     به خدای مهربون میگفتم.. خدا جونم مثل قبلا که بهم لطف کردی و نی نیمو گذاشتی تو دلم ولی  حکمتت این بود که نمونه واسمون بازم این محبیت رو بهمون بکن ویه فرشته ی ناز و کوچولو قسمتمون کن ولی تو رو به خداییت قسم که ایندفعه واسمون بمونه به دنیا بیاد و خونمون رو غرق شادی کنه با خنده ...
31 مرداد 1392

اولين دلنوشته

اولین دلنوشته مامانی   سلام جیگر طلای مامان و بابا   امروز دلم هواتو کرد بازم مثل همیشه ولی گفتم بزار از حالا دلتنگی هامو واست بنویسم تا وقتی اومدی و خودتم ببینی بابا و مامان چقد دوست دارن و دلشون میخواست پیششون بودی. عزیز دلم  از خدا بخواه که زودی بیای پیش ما اینقدهههههههههههههههه دلتنگیتیم نفس مامان. خدا جووووووووووووووووونم نی نیمو حفظ کن که خیلی منتظرشم میدونم به زودی میفرستیش پیشم دوست داررررررررررررررررم خداااااااااا   ...
31 مرداد 1392

با اراده شدن مامانی

سلام عشق مامانی عزیز دلم چند روزه که رفتم تو کار رژیم میخوام لاغر کنم عشقم تا تو میای یه مامان خوش فرم بشم تازه امروز کلی ورزش کردم یعنی حسابی خودمو خسته کردم تا زودتر بیام رو فرم جیگر طلا الان 63 هستم دعا کن مامانی زودی بشه 58تا لااقل...یعنی میشه اخ اگه بشه اونوقت حتما تو هم زودتر میای پیشم   ...
31 مرداد 1392
1